جاستینا کیست؟ جاستینا چگونه به شهرت رسید؟
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۹۵۰۳
به گزارش تابناک، او خواننده ترانه های عمدتا مستهجن و هرزه است و ترانهسرای سبک رپ فارسی، و بازیگر تئاتر اهل ایران است. جاستینا مدرک کارشناسی را در رشته تحصیلی تئاتر گرفته اما چندی بعد به فعالیت در موسیقی روی آوردهاست.
ورود به عرصه موسیقیجاستینا از کودکی به آواز علاقهٔ خاصی داشت و دلیل این موضوع را علاقهٔ پدرش به موسیقی خصوصاً موسیقی آمریکایی میداند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جاستینا در سال ۱۳۹۰ (در سن ۲۲ سالگی) کار حرفهای خود را شروع کرد. او در سبکهای هیپ هاپ، رپ فارسی و ریتم اند بلوز فعالیت کردهاست. اولین کارش آهنگ نمیخوام کاور یکی از آهنگهای ریانا به سبک آر اند بی بودهاست، علاوه بر این وی عضو کمپانی "میشناسی ما رو" بوده که با برگزیده شدن در مسابقه "ارتش تن به ۱۰" که توسط گروه تن به ۱۰ برگزار شده و به این کمپانی راه پیدا کردهاست.
از آثاری که باعث شهرت وی شده میتوان به موزیک ویدیو کاش دنیا بهم یه دختر بده و آهنگ صوتیِ به این آزادی بخند که تأثیر زیادی داشتند، اشاره کرد. جاستینا از معدود خوانندگان زن در سبک رپ فارسی است که در فضای مجازی طرفداران و نیز شهرت زیادی دارد. رشته تحصیلی او تئاتر است و به بازیگری در تئاتر نیز میپردازد.
از او در شهریور ماه 1402 کلیپ ویدئویی مستهجن به نام چشم عباس آقا منتشر شد که کارشناسان آن را اصل وجوی حامیان جنبش زن زندگی آزادی دانستند که به نوعی از هرزه گی دفاع می کند.
در ادامه گفت و گویی با او که در سال 96 در رسانه ها منتشر شده بود را می خوانید:
فریما یا فریماه؟تا سه سال پیش «ه» داشت اما دیگر ندارد!چطور؟
پدر به ثبت احوال مراجعه کرد و تقاضای فریماه کرد اما وقتی که شناسنامه آمد انتهای نام من «ه» نداشت و خودش به صورت دستی اسم من را درست کرد. چند سال پیش متوجه شدم در سیستم فریما ثبت شده و پدر با یک کاتر به جان شناسنامه افتاد و همان «ه» را حذف کرد.بین زمانی که درس شما تمام شد یعنی سال 94 و امروز که روی صحنه رفتید فاصله افتاده است. دلیل این فاصله چیست؟
به دلیل اینکه سراغ علاقه دیگرم رفته بودم و در موسیقی مشغول شده بودم، کمی از دنیای بازی و بازیگری فاصله گرفتم و موسیقی را جدی دنبال کردم. البته امروز دنیای بازیگری را بیشتر جدی گرفتم و دومین تئاتر جدی ام در حال نمایش است. جالب اینکه بسیاری از مردم و علاقه مندان من نمی دانستند رشته تحصیلی من تئاتر بوده و فکر می کردند به خاطر شهرت در موسیقی به سراغش رفته ام.نظر خانواده درباره بازیگری شما چه بود؟اتفاقا مشکلی نداشتند. آنها در کل با حضور من در دنیای هنر زیاد مخالفت نکردند. البته در زمان حضور در موسیقی کمی اختلاف نظر بود که به تدریج برطرف شد.
شما از هفده سالگی تا بیست و هفت سالگی در موسیقی بسیار پرکار و فعال بودید. چطور سمت موسیقی رفتید؟
طبق معمول این علاقه هم از کودکی با من بود. پدر به موسیقی علاقه زیاد داشت و موزیک همیشه شنیده می شود، من هم به سمت آن گرایش پیدا کردم. از سوی دیگر استعداد زیادی در حفظ کردن ترانه ها داشتم. علاقه من به ادبیات هم به خاطر علاقه به شعرها بود. در جمع های خانوادگی می خواندم و بسیاری از اقوام می گفتند فریما را به کلاس های موسیقی بفرستید اما والدینم مخالف بودند و می گفتند موسیقی سرانجامی ندارد و دلیلی ندارد سمت آن برود.علاقه من به موسیقی هر روز بیشتر می شد تا در پانزده یا شانزده سالگی با موسیقی رپ فارسی آشنا شدم. برای من بسیار جالب بود که بر روی تکست های رپرهای آمریکایی، ایرانی ها رپ می خواندند. همین موضوع باعث شد که بیشتر سراغ موسیقی رپ بروم. در هفده سالگی یکی از دوستان به من پیشنهاد داد که یک کار رپ بخوانم. من هم تکست رپ خود را نوشتم و برای ضبط به یک استودیو رفتیم. جالب آنکه استودیو در زیرزمین بود و واقعا پای در دنیای زیرزمین گذاشتم. آن تکست را خوب اجرا کردم و کار من در دنیای موسیقی رپ آغاز شد. خدا را شکر که در موسیقی هم هیچ وقت پیشنهاد بی شرمانه ای نشد.کار شما در همان استودیو ادامه داشت و با نام هنری «جاستینا» مشغول به فعالیت شدید؟
درست است. در سن هجده سالگی یک کار خارجی را کاور کردم. اینترنت خانه خوب نبود و به کافی نت رفتم. در آنجا به سختی موسیقی بی کلام آن کار را پیدا کردم و سپس روی آن تکست نوشتم و به استودیو رفتم. نزدیک یک ماه ضبط این اثر طول کشید و سپس خواستم کار را پخش کنم. با یکی از سایت های پربازدید تماس گرفتم. گفتند باید ۶۷ هزار تومان به حسابشان واریز کنم. پول عیدی های خود را جمع کرده و برای آنها فرستادم اما کار پخش نشد چرا که گفتند ما از خواننده زن کاری پخش نمی کنی و پولت را هم پس نمی دهیم! اولین تجربه پخش کار من به این صورت بود. کار را روی سی دی ریخته و با شوق و ذوق به خانه رفتم. پدرم بسیار خوشش آمد اما مادر با عصبانیت سی دی را شکست و گفت این چه کاری است انجام می دهی؟! بازخورد کار چطور بود؟ پس از انتشار آهنگ در فیس بوک به شدت فالوورهایم زیاد شد. سی نفر درخواست دوستی داده بودند و نزدیک بیست مسیج داشتم. همه تعریف می کردند و هیجان زیادی داشتم. همین بازخورد بین مخاطبین برای من بیست ساله باعث شد که انگیزه ام برای کار بیشتر شود. یک سال پس از پخش این کلیپ یک نفر از شیراز تماس گرفت و گفت می خواهیم برای تو موزیک ویدیو بسازیم. با ترس و لرز به خانواده گفتم که چنین پیشنهادی دارم و آنها به شدت استقبال کردند! برای من جالب بود که آنها استقبال کردند و برای تهیه ویدیو به شیراز رفتیم.سه روز ضبط کار طول کشید و پس از مدتی ویدیوی من در شبکه های ماهواره ای پخش شد. همان هفته اول، کار من جزو ده کار پربیننده بود و هفته دوم کار من پربیننده ترین ویدیو آن شبکه و بالاتر از کار شادمهر عقیلی قرار گرفت. باورم نمی شد که اینقدر مورد استقبال واقع شده ام و داستان برای من و خانواده جدی تر از قبل شد. جالب آنکه مادرم به شدت پیگیر بود و حتی قبل ضبط کارها از من می خواست شعر را برایش بخوانم تا بداند چه چیزی قرار است بخوانم!البته امروز دیگر موسیقی برای شما جدی نیست...
(می خندد) هنوز هم جدی هست اما زمانی که سن شما بیشتر می شود به دنبال کسب درآمد هم می افتید. کمی دلسردی به وجود آمده و از سوی دیگر سمت بازیگری رفته ام و به همین دلیل موسیقی را کمی کنار گذاشته و بهتر است بگویم مدتی کمرنگ شده ام.شما صدای خوبی در خوانندگی دارید و می توانید در سبک پاپ بخوانید. وزارت ارشاد که با پاپ بانوان موردی ندارد و حتی اجازه کنسرت می دهد. شما به این داستان فکر کردید که از زیرزمین به روی زمین بیایید...
به این موضوع فکر کردم اما اگر وارد سبک رپ شدم به واسطه دغدغه و زدن حرف هایم بود. حرف هایی که در سبک پاپ نمی توان بیان کرد. من از درد جامعه و مشکلات دختران می گویم، این حرف ها را نمی توان در قالب موسیقی پاپ بیان کرد. من عاشق اجرا و برگزاری کنسرت هستم و از پول درآوردن بدم نمی آید اما سبک کاری من طوری است که نمی توانم سمت پاپ و کنسرت بروم. هرچند در زندگی هیچ چیز قطعی نیست و ممکن است در آینده تغییر مسیر دهم. شاید سمت اجرای قانونی رفته و حتی در تهران کنسرت برگزار کنم.جالب آنکه در کارهایتان سراغ سعدی و پروین اعتصامی و فروغ رفته اید...
درست است، من به واسطه علاقه زیادی که به ادبیات فارسی و اشعار کهن دارم، سعی می کنم در سبک موسیقی رپ از آنها استفاده کنم. دوست دارم زمانی که آهنگی می خوانم، خودم وقتی آن را می شنوم از شنیدن آن راضی باشم و بگویم حرف جامعه ام را زده و سراغ حرف بعدی بروم. جالب اینکه شما به شدت اجتماعی خوان هستید...بله، پیش تر هم گفتم که حرف من همان دغدغه ای است که در محیط و پیرامون وجود دارد. به همین دلیل من از طلاق خواندم، از این خواند که اگر دختری داشتم به او سبک زندگی صحیح را یاد می دادم و از مسائل دیگری از این دست. تا به امروز رپر دختری نداشتیم که اجتماعی و برای خانم ها و دغدغه هایشان بخواند. به همین دلیل است که طرفدارهای خاصی برای خود پیدا کرده ام.سوژه های شما از کجا پیدا می شوند؟
وقتی فیلم «رگ خواب» را دیدم، یک شعر درباره طلاق نوشتم. می خواهم بگویم با دقت کردن به محیط اطراف سوژه هایم را پیدا کرده و درباره آن می نویسم. این مسائل به عنوان یک دختر برای من مهم است و برخی از آنها آزاردهنده است. به همین دلیل سراغشان رفته و جای خواندن از عشق و عاشقی مانند دیگر خواننده ها، سراغ این دغدغه می روم.با این شرایط برای شما مشکلی پیش نیامد؟
(با خنده) پیش نیامده بود تا یک ماه پیش. چند روزی احضار شدم و جالب آنکه به شدت برخورد خوبی با من شد. من نه جاسوس هستم و نه خرابکار! دوستان هم متوجه این موضوع شده بودند و بعد از یکی دو روز مشکل من برطرف شد. باید هم بگویم که احضار من به واسطه خوانندگی نبود، بلکه به واسطه یکی دو پست من در فضای مجازی بود.یعنی درباره موسیقی و عدم خوانندگی با شما صحبت نشد؟
اصلا سوالی درباره رپ نکردند! جالب آنکه برخی از آهنگ ها را شنیده و درباره آن صحبت هم کردیم. البته منتظر این بودم که یک روز من را احضار کنند اما جالب آنکه این احضار برای موسیقی نبود. البته تذکر دادند که اگر قرار است بخوانی به ارشاد برو و مجوز بگیر! اگر به شما اجازه دادند، می توانی شعرهایت را پخش کنی. پس یکی از دلایل جدی شدن تئاتر می تواند این باشد...(می خندد) نه به این شدت، اما تصمیم داشتم که تئاتر را جدی تر دنبال کنم و همین احضار در روند جدی تر شدن آن تاثیرگذار بود.شما نزدیک به ۱۳۰ هزار طرفدار در فضای مجازی دارید. این طرفدارها چقدر در زندگی شما تاثیرگذار هستند؟
باید به جرئت گفت زندگی اول ما فضای مجازی است. بین حضور در تلگرام و اینستاگرام غذایی می خوریم و با خانواده کمی صحبت می کنیم و دوباره سراغ فضای مجازی می رویم. بازخورد کارهای من در فضای مجازی برای من مهم است. ارتباط خوبی هم با مخاطبین داشته و سعی دارم جواب همه آنها را بدهم. نظر طرفداران من در فضای مجازی بسیار مهم است و در کارهایم از آن بهره می برم.این مخاطب ها تئاتر شما را پرفروش کرده است؟
(با خنده) بله. در تئاتر اولم یکی از طرفدارهای من پنج بار پای کار نشست و واقعا خجالت زده ام کرد.منبع: تابناک
کلیدواژه: گروه بریکس قره باغ معدن طرزه استادیوم آزادی مراکش تئاتر گروه بریکس قره باغ معدن طرزه استادیوم آزادی مراکش فضای مجازی همین دلیل موسیقی رپ جالب آنکه رپ فارسی برای من کار من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۹۵۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردِ شماره «۴۴» گرافیکِ ایران کیست؟
روز گذشته، انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران، از مردی با شماره عضویت «۴۴» در این انجمن تجلیل و به مناسبت هفته گرافیک ایران، نمایشگاهی از آثار او برپا کرد. کامرانِ کاتوزیان، هنرمند پیشکسوت، عضو شماره «۴۴» این انجمن است که به عقیده بسیاری تحول قابل توجهی را در صنعت تبلیغات به وجود آورده است.
به گزارش ایسنا، کامران کاتوزیان حالا ۸۳ ساله است؛ با احتساب ارقام و اعداد و به حساب ما البته. این هنرمندِ طراحِ گرافیک، پیشتر در بخشی از مستندی کوتاه که سال ۱۳۹۰ در مراسم تولد ۷۰ سالگیاش در خانه هنرمندان ایران پخش شد، گفته بود: «احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
با محاسبه ارقام و اعداد که از نگاهِ دل، معیار صحیحی برای محاسبه سالهای عمرِ آدمی نیست، کامرانِ کاتوزیان، که یکی از نمایندگان اصلی جریان هنر انتزاعی در ایران بهشمار میرود، بدونِ در نظر گرفتنِ علاقه کودکیاش به نقاشی، دستِکم ۷۰ سالی را صرفِ طراحی گرافیک کرده است؛ به طوری که وقتی بزرگانِ هنر درباره او صحبت میکنند، گفتههایشان مملو از اشاره به افتخاراتِ کسب کرده و تحولات ایجاد شده از سوی اوست.
کسب جایزه مشترک چهارمین بینال تهران در سال ۱۳۴۳ به همراه ژازه طباطبایی ـ نقاش و مجسمهسازِ نوگرا ـ، شرکت در بینال پاریس در سال ۱۳۴۴، شرکت در بینال ونیز ۱۳۴۵، شرکت در جشنواره بین المللی هنر-واشنگتن در سال ۱۳۵۶، تاسیس گالری صبا ۱۳۴۳، فعالیت در شرکت تبلیغاتی آوانگارد در سال ۱۳۵۰، فعالیت در شرکت تبلیغاتی کارپی در سال ۱۳۶۵ و... از جمله سوابقی است که میانِ فعالیتهای این هنرمند به آن اشاره میشود.
حال روز گذشته، انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک در مراسم هفته گرافیک سال ١۴٠٣، از کامران کاتوزیان ـ پیشگام و پیشکسوت این عرصه ـ تقدیر و به صورت همزمان نمایشگاهی از آثار او در خانه هنرمندانِ ایران، برپا کرد؛ گرامیداشتِ فعالیتِ مردی با شماره عضویت «۴۴» در انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک.
بیشتر بخوانید
بزرگداشت کامران کاتوزیان در هفته گرافیک ایران
« احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
در نشست اخیرِ این انجمن نیز که هر هفته گذشته برگزار شد، ضمن اشاره به تاثیرِ کاتوزیان بر عرصه تبلیغات، به خصوص در بازه فعالیتش در آژانس تبلیغاتی آوانگارد، تاکید شد که درخشانترین دوره کاری این هنرمند مربوط به فعالیت آژانس آوانگارد است که به نوعی موجب احیای صنعت تبلیغات نیز شد.
آثاری که قرار است به مناسبت هفته گرافیکِ ایران برگزار شود نیز، اغلب مرتبط با فعالیتِ این هنرمند در حوزه تبلیغات است.
از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است.کامرانِ کاتوزیان پس از پایان دوره اول متوسطه برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد؛ در آنجا به توصیه یکی از اساتید خود، به دانشگاه ویندهام در ایالت ورمونت رفت و در سال ۱۳۴۰ در رشته هنرهای زیبا ـ نقاشی و مجسمهسازی ـ فارغ التحصیل شد.
او گفته است: «چرخش دیدگاه من به طرف نقاشی [مدرن] در سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که من ویلیام هانت را- که فکر میکنم یکی از بهترین نقاشان معاصر امریکا است- ملاقات کردم.»
کاتوزیان همچنین گفته بود: «از نقاشان مورد علاقهام در زمان تحصیل، بیش از همه کلاین (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۰- ۱۹۶۲)، که هنوز هم با من است، بود. او که عمری چندان طولانی نداشت، دوره کوتاهی درخشید. نقاشیهایش به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد. در دورهای ماجراجویی جکسن پالک (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۲- ۱۹۵۶) من را مسحور خودش کرد. همچنین نقاشان دیگری مثل مارک روتکو (نقاش ۱۹۰۳- ۱۹۷۰) و مارک توبی (نقاش امریکایی/ ۱۸۹۰- ۱۹۷۶) که کارهای خیلی درخشانی داشتند. در نیویورک آن سالها، وقتی به گالریها سر میزدی، آثاری را میدیدی، بسیار قرص و بینظیر، و از نقاشانی که اصلاً معروف نبودند. بعد از آن دیگر کارهایی به آن محکمی و درخشندگی ندیدم. بدی نقاشی آبستره این است که خیلی سریع، اول صدها، و بعد هزاران نفر به آن پیوستند و چون چشم مخاطب به این نوع کارها عادت نداشت، بنابراین، در تشخیص هم دچار اشکال میشدند. شارلاتانیسم خیلی سریع در این سبک رخنه کرد، در حالیکه کمتر آدم خُبرهای قادر به تشخیص درستی و نادرستی و اصالت آن بود.»
همانطور که کاتوزیان گفته بود، به عقیده بسیاری از پژوهشگران هنری، تأثیر آثار کلاین در آثار دورههای مختلف کار این هنرمند قابل ردگیری است.
اثر فرانتز کلاین اثر کامران کاتوزیانانرژی ضربه قلم فرانتز کلاین، حرکت هیجانی او هنگان خلق اثر را نمایان میکنند؛ به طوری که گویی حرکت قلم بر بوم، قرص و محکم و مطمئن بوده است، همانطور که کامران کاتوزیان اظهار کرده بود «نقاشیهایش (کلاین) به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد.»
و گویی کاتوزیان، این شکلِ شدت حرکت قلم مو و رنگ گذاری جسورانه را در آثار خود حفظ کرده است.
آنطور که گفته شده، آیدین آغداشلو دربارهٔ آخرین نمایشگاه کامران کاتوزیان اینطور اظهار نظر کرده بود. «وقتی قرار شد آثار تازه کامران کاتوزیان را تماشا کنم، نمیدانستم انتظار دیدن چه نوع مجموعهای را باید داشته باشم و پس از انزوای چندساله او و دوری سالیان اخیر من از نمایشگاههای نقاشی، ارتباط میان هنرمند و مخاطب چه صورتی خواهد یافت؟ اما وقتی دیدم، آسوده شدم که نقاشیها، در وجهی بسیار جدی و حرفهای، تداوم معنا و دستاورد گذشته او را دنبال کرده بودند و آن شدت حرکت قلم مو و رنگگذاری جسورانه، گیرم کمی ملایمتر، همچنان جاری و باقی و مداوم بود. تعلق و وابستگی قدیمی و همیشگی کامران کاتوزیان به مکتب اکسپرسیونیزم انتزاعی سالهای ۵۰ میلادی نیویورک، که هیچ کاستی نگرفتهاست، و با گوشه چشمی به کارهای پرتلاطم کلاین یک سره جهان شخصی و خاص خود را دنبال و بنا میکند.»
روز گذشته نیز هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳، در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران، هفته گرافیک ایران با افتتاح نمایشگاه آثار کامران کاتوزیان در گالری استاد ممیز و نمایشگاه پوستر در جستجوی نسل نو در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران همراه شده بود.
در این مراسم بهرام کلهرنیا ـ رییس هیات مدیره انجمن گرافیک ایران ـ ضمن اشاره به دشواریهای این انجمن، ایستادن تا لبه سقوط و نابودی و سپس نگه داشتنش با چنگ و دندان، بر ایستادن زیر سایه کامران کاتوزیان تاکید کرد. او ضمن توصیف کاتوزیان با عنوان «سرو عتیق» گفت: «نخستین شماره ویژهنامهای دوره جدید انجمن آماده شده و با اسم استاد کاتوزیان بیرون آمده است. امیدوارم انتشار این ویژهنامه ادامه دار باشد.»
بخشی از مراسم روز گذشته، به نکوداشت کامران کاتوزیان اختصاص پیدا کرد و ویدیویی که به گفته امراله فرهادی ۱۲ سال قبل از کامران کاتوزیان تهیه شده بود، پخش شد.
امرالله فرهادی گفت: «واقعیت اینکه امکان فیلمبرداری جدید از آقای کاتوزیان وجود نداشت. امیدوارم آقای کاتوزیان دهها سال عمر کنند اما نباید فراموش کنیم که ایشان در این سالها خیلی اذیت شدهاند. از سال ۸۳ امکان همکاری و دوستی با ایشان را داشتم و به آن افتخار میکنم. کاری که در این رویداد انجام دادیم، این بود که خواستیم ویژه نامهای را برای آقای کاتوزیان در بیاوریم. از روزی که با افراد تماس گرفتیم تا یادداشتهای خود درباره ایشان را برایمان ارسال کنند، تنها یک روز گذشت و تقریبا تمام مطالب جمع شد. این ویژه نامه مطالب خوبی درباره آقای کاتوزیان دارد. بنابراین اگر کسی بخواهد ایشان را بشناسد، به خواندن مطالب این ویژهنامه را توصیه میکنم.»
او ادامه داد: «کاتوزیان در این سالها سختیهای خیلی زیادی را از سر گذراند. او در هر جایی کار میکرد، برای ما مانند الگویی بود که دنبالش میکردیم. او در کار خود ساختارشکن و شجاع بود. همین موضوع سبب شد تا به او اتهامهای واهی بزنند و حتی تا دادگاه ببرند. او را ممنوع الکار کردند اما او رفت و کار خودش را انجام داد. او هیچوقت معلم رسمی نبود، اما تاثیرش در کارهای امروز دیده میشود. برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم.»
در بخش بعدی این مراسم نیز با حضور بهرام کلهرنیا، مجید بلوچ، علی خسروی، رضا خاکساری، علیرضا مصطفی زاده، لوح یادبودی از طرف انجمن گرافیک ایران به امراله فرهادی اهدا شد تا آن را به دست استاد کاتوزیان برساند.
انتهای پیام